سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نوشته های کشکی من
سلام ..خوش اومدید قربون قدمتون...ا*ینجا فقط منم ودلم* ...نوشته هام زیاد جالب نیستن ولی خواستین کپی کنین ذکر منبع بفرمایید:دی
درباره وبلاگ




پیوندها
من وآینده من
شین مثل شعور
بحریست بحر عشق که هیچش کناره نیست
جاده های مه آلود
هواداران بازی عصر پادشاهان ( Kings-Era.ir )
مهندس محی الدین اله دادی
۩۞۩ السلام علیکم یا اهل بیت النبوه ۩
تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر
►▌ رنگارنگ ▌ ◄
.: شهر عشق :.
تا شقایق هست زندگی اجبار است .
ܓღ فـــرقــ بــیــنـــ عـشــقــ و دوسـت داشــتــنــ
ایران اسلامی
دلـتنگـ هشـیگـــــــــی
جـــــــــــــــــــــــــذاب
دل شکسته
یکی هست تو قلبم....
به‌دونه
S&N 0511
الهگان
عشق پنهان
Manna
♥Deltangi
اواز قطره
سایت حقوقی (قانون ایران) www.LawIran.ir
یه دختره تنها
نهِ /دی / هشتاد و هشت
behtarinamkhoda
هر چی تو فکرته
بزرگترین گالری عکس افسانه دونگ یی
اهلبیت (ع)،کشتی نجات ما...
کنیز مادر
نوری چایی_بیجار
نمی دونم بخدا موندم
ساده ترین حرف
یاور 313
ghamzade
آخرین اخبار شرکت های مربوط به موبایل
خوش مرام
بر و بچه های ارزشی
vagte raftan
مناجات با عشق
زندگی زیباست اما...
تَرَنّم عفاف
خونه باغ
مطالب وتصاویرجالب
نوجوونی از خودتون
نون و ریحون
به بهترین وبلاگ سرگرمی خوش امدید
دانشجویان دلاورکلا
اخبار روز ایران وجهان
رهایم کن....بگذار آزاد باشم
بهترین قالب های وبلاگ


لوگو




آمار وبلاگ
بازدید امروز: 4
بازدید دیروز: 8
کل بازدیدها: 33770






سه شنبه 91 آبان 16 :: 2:29 عصر :: نویسنده : رها

 

سالها پیش وقتی برای اولین بار در این دنیا قدم نهادیم گریه سر دادیم...میدانید چرا؟

 

گریه‌آورچون میترسیدیم,میترسیدیم چون تا به آن هنگام در دنیایی بزرگ از نظرپاکی وصداقت زندگی میکردیم....

وهمین پاکی بود که ما را از ورود به این دنیا میترسیاند ...وما میترسیدیم وگریه میکردی....!

سالها گذشت وما همچنان گریه کردیم...ولی هیچکس نفهمیدما به راستی برای چه گریه میکنیم...

آنقدر برایمان از دنیا ولذت هایش گفتندکه کم کم خودمان هم باورمان شد که برای نیازهای دنیایی مان گریه میکنیم..!

آنقدر گفتند وگفتند که خودمان را واصل گریه هایمان را فراموش کردیم...

مجبور شدیم بسوزیم وبسازیم...ولی چه ساختنی؟

ساختن خودی ویران وترسناک , ساختن همان دنیایی که روزی خودمان از ورود به آن ترسیده بودیم

وگریه سر داده بودیم؛به نشانه اعتراض!

همچنان که روزها میگذشت ما با ترسهایمان خو میگرفتیم وزندگی خوب وخوشی را سپری میکردیم..!!!!!وااااای

 

سالهای سال از اولین روز ورود مان به این دنیا گذشت ووقت خداحافظی سر رسید...

بازگریه وگریه.....!     گریه‌آور      این بار برای چه؟؟

شاید گرسنه ایم.....شایدماشین نداریم......شاید اسباب بازی میخواهیم....و.....

شاید هم خودمان را نمیشناسیم واین است که ما را ترسانده...!

 

ولی حیف...!

                    آخر جاده زندگی تابلو دور زدن ممنون هست ونمیشه برگشت...!

 

پس تا میتونید پاک زندگی کنید...گریه کنید...!

گریه ای که هیچوقت تمامی نداشته باشد و همه مردم از خواب غفلت بیدار شوند و همه با هم گریه کنیم و

همه باهم آرام بگیریم...ولی این بار به نشانه شوق...شوق پاکی وصداقت....

 

1391/8/13    ساعت 23:45

 

 




موضوع مطلب :

کد موزیک می خوای؟